خاستگاه داستان پلیسی، ادبیات آنگلوساکسون بود؛ بنابراین عجیب نبود اگر در قرن بیستم، شاخصترین آثار این گونه را آمریکاییها و انگلیسیها مینوشتند. البته در میانه قرن بیستم فرانسویها نیز سهمی از آن را به خود اختصاص که با وجود پارهای نوآوریهایشان آشکارا دنباله رو پیشکسوتان خود بودند
هنگاميكه در سال 2011 آندِش بِهرينگ برایویک جواني نژادپرست و از طرفداران نئونازي در اُسلو، در جزيرة ایتاُويا هفتاد نفر را كه اكثرشان جوانان حزب سوسياليست بودند، به گلوله بست، خوانندگان وفادار رمانهاي سياه اروپاي شمالي غافلگير نشدند. سالهاست كه نويسندگان اين سبك در شمال اروپا در لابهلاي قصههاي جناييـ پليسيشان در مورد اين نوع گرايشها و رشد آنها هشدار ميدهند.
«پروندهی خدمتکار مفقود» نوشتهی تارکوئین هال ماجرای جستوجوهای «ویش پوری» کارآگاه سنجابی است در جامعهی معاصر هند. ویش پوری در دهلی موسس و مدیر شرکت خصوصیترین کارآگاهان است و زبدهترین کارآگاه هند، دست کم از دید خودش. مهارتهار کارآگاهی ویش پوری از مد افتاده و شرلوک هلمزی است و زیاد با شتاب زندگی مدرن جور در نمیآید، ولی پوری باهوش است و روشهایش همیشه به نتیجه میرسد.
«بیکاری طولانیمدت، روی همهچیز خَش میاندازد. نه فقط کارمند اخراجی، همهچیز. شاید اشتباه از من است، شاید خیلی پُرافادهام که فکر میکنم این مساله به طبقه متوسط بیشتر از بقیه مردم ضربه میزند، چون خودم از طبقه متوسطم (و دارم تلاش میکنم توی همین طبقه بمانم)، ولی واقعا همینجوری است، به ماها بیشتر ضربه میزند.
وقتی از رمانهای کارآگاهی و جنایی حرف میزنیم نخستین نامهایی که ذهنمان میرسد آرتور کانن دویل، ژرژ سیمنون و آگاتا کریستی است. اما نباید از دانلد وستلیک (۲۰۰۸-۱۹۳۳) که جایزه معتبر «استاد بزرگ معمایینویسان آمریکا» را دریافت کرده و نیویورکتایمز از او با عنوان «نیل سایمون ادبیات جنایی» یاد میکند
ادبیات پلیسی-جنایی اغلب از نوجوانی توجه ما را به خود جلب میکند. بیشتر ما در اوان نوجوانی با اشتهایی سیری ناپذیر رمانهایی را در این ژانر خواندهایم. «قتل آسان است» نوشتهی «آگاتا کریستی» با ترجمهی درخشان مجتبی عبدالله نژاد فرصت بینظیری برای زیستن در فضای پر ابهام و شیرین ادبیات کاراگاهی است
هشتمین کتاب در سری آثار ادبیات پلیسی در نشر قطره کتابی است با عنوان «قتل در پرستشگاه آنوبیس» که مخاطبان حرفهای ژانر احتمالا از عنوان آن متوجه میشوند اثری است در ذیل ادبیات پلیسی/باستانی. آغاز رواج ادبیات پلیسی یا جنایی/باستانی را از اوایل دههی هفتاد میلادی میدانند، هر چند پیش از آن هم آثاری در این گونهی ادبی نوشته شده بود
کارآگاهان خصوصی توی هر رسانهای که فکرش را بکنید، سرک کشیدهاند. یکی از اولین کارآگاههای تاریخ را سوفوکل در نمایشنامه اودیپوس رکس خلق میکند. این گستردگی حضور باعث میشود که با هر جور از رسانهای هم که سروکار داشته باشید، دست آخر گذرتان به یکی از این مردان و زنان ذرهبین به دست خورده باشد.
«دروازهی راشومون» اثری است معمایی که در ژاپن باستان میگذرد. اگر بخواهیم به صورت موجز به این ژانر، یعنی پلیسی-باستانی بپردازیم، باید بگوییم این نحوه از قصه گویی از دهه 60 میلادی و به خصوص در دههی بعد از آن نضج گرفت. شاخصترین اثر در میان این آثار را رمانی با عنوان «ماجراهای قاضی دی» اثر روبرت وان گولیک، نویسندهی هلندی عنوان میکنند.
مارک کمبل در کتاب جیبی "دانستنیهای اساسی در مورد آگاتا کریستی" (Pocket Essential Agatha Christie)، حقیقتهای جالبی در مورد پر فروشترین نویسندۀ داستانهای رمزآلود گردآوری کرده است.
اگاتا کریستی (۱۸۹۰–۱۹۷۶)ملقب به ملکه جنایت، رکورد موفقترین رماننویس در تمام ادوار را در کتاب رکوردهای گینس به خود اختصاص داده است. همچنین او طولانیترین نمایشنامه تاریخ (تله موش) را نوشته و بهعنوان یک جنایینویس نه تنها خالق هرکول پوآروی بزرگ است، بلکه به سبب خلق خانم مارپل هم شناخته میشود. او در طول حیات خود و بعد از آن جوایز مختلفی را برای کارهایش درو کرد که شاید پرداختن به آنها موضوع مقالهای مجزا باشد.
داستانهای پلیسی از جمله سرگرمیهایی هستند که همه ما بهنوعی آن را تجربه کردهایم: یا با خوانش رمانهای پلیسی-از آثار سر آرتور کانن دویل گرفته تا ژرژ سیمنون، ریموند چندلر و آگاتا کریستی یا با دیدن سریالهای پلیسی. استقبال از ژانر پلیسی در جهان چنان فراگیر است
پرسش از اینکه آیا در سنت داستاننویسی ایران، نویسنده پلیسی داشتهایم یا خیر و طرز برخورد منتقدان با این پرسش، معمایی ساخته است که بیشباهت به معماهای پروندههای جنایات غیرممکن نیست. اگر بتوان رمان پلیسی را قربانی در نظر گرفت در ایران با قاتلینی روبهرو خواهیم شد که هم در نظر خویش و هم در نظر عامه مردم رمان پلیسی نوشته یا مینوشتهاند.
«ادبیات پلیسی امروز جهان» مجموعهای است از رمانهای پلیسی که اغلب آنها در سالهای آغازین قرن بیستویکم نوشته شدهاند. این مجموعه که تاکنون ٩ جلد از آن به دبیری کاوه میرعباسی در نشر قطره منتشر شده، شامل زیرمجموعههای مختلف است و آثاری که با عنوان «کتابخانهی شرلوک هولمز» در این مجموعه ترجمه و منتشر شده یکی از این زیرمجموعههاست.
«بزرگترین بلژیکی»! این عنوان باشکوهی بود که دولت بلژیک در سال 2005 نزدیک به 30 سال بعد از مرگ ژرژ سیمنون به او اهدا کرد تا یاد نویسنده بزرگ را برای همیشه در تاریخ بلژیک جاودانه کند. نویسندهای که یکی از پرکارترین نویسندگان قرن گذشته دنیا بود. شمار داستانهایی که به صورت رسمی نوشته است، بیش از 200 اثر است
داستان شرلوک هلمز نوشته آرتور کانن دویل یکی از جذابترین کتابهای نوشته شده با موضوع پلیسی است که خیلی از مردم جهان با فیلمهای آن آشنا هستند ولی هنوز حقایقی درباره این داستان وجود دارد که شاید کمتر کسی بداند.
ریموند چندلر (1959-1888) نویسنده و فیلمنامه نویس زاده شیکاگو که حضور در جنگ جهانی اول را هم تجربه کرده بود نوشتن رمان های کارآگاهی را زمانی آغاز کرد که بیش از چهل سال داشت و کارش را از دست داده بود. البته سابقه روزنامه نگاری او به پیش از سکونت دائمش در آمریکا و زمانی که پس از چند سال زنگی در انگلستان تبعه رسمی این کشور شده بود بر می گردد.
چهارده، پانزده ساله بودم که اولین بار با رمان های چندلر آشنا شدم. از سن کمتر هم خواننده پر و پا قرص رمان های جنایی و هوادار ملکه های جنایت، آگاتا کریستی، نایو مارش، مارگری آلینگهام، دوروثی سایرز و حتی ژوزفین تِی به چشم من خانم های قاتل مسلکی بودند با کت و دامن شیک گلدار.
برای ما فارسی زبانان و احتمالا برای کسانی که به زبانی غیر از انگلیسی حرف می زنند و می خوانند بخش عمده ای از لذت آثار ریموند چندلر حتی در بهترین و دقیق ترین ترجمه ها نیز از بین می رود. در منابع فرهنگی هر جا حرفی از ریموند چندلر به میان می آید دو صفت بارز می بینید که مدام تکرار می شوند: نخست نویسنده داستان های کارآگاهی و جنایی خشن و دوم استاد ایجاد بافت های زبانی تلفیقی بی مانند.
ژرژ ژوزف کریستین سیمنون در 12 فوریه سال 1903 در شهر لیژ بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود. ژرژ در سال های 1908 تا 1914 در مدرسه سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیت ها بود.
ژرژ سیمنون از پرکارترین نویسندگانی که دنیا به خود دیده است. کسی که آندره ژید او را بزرگ ترین نویسنده فرانسوی قرن بیستم می دانست. ژرژ سیمنون در طول زندگی 86 ساله اش بیش از 500 رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه، گزارش و زندگی نامه نوشت.
کمیسر مگره احتمالا اولین شخصیت در رمانهای پلیسی و کارآگاهی اروپایی بود که پوسته کلاسیک یک کارآگاه انگلیسی را میشکست. گذشته از یکی دو تجربه کوتاهمدت ادگار آلن پو، ژول ورن و دیگران سنت کارآگاهینویسی در ادبیات جهان اساسا سنتی انگلیسی است.
قضیه بسیار ساده است، و در عین حال دلخراش. پسر هفتاد سال دارد که او را بر بالین مادر محتضرش فرامی خوانند. سیمنون سالیان سال است که با شهرتی استثنایی و ثروتی افسانه ای در نزدیکی لوزان زندگی مجللی دارد. اما در این سن، او می خواهد بیشتر به گذشته بیندیشد تا به آینده. بنابراین به بلژیک برمی گردد و به شهر کودکی اش. او هشت روز در لیژ می ماند و در این مدت، ساعت ها بالای سر مادر نشسته، به او خیره می شود.
شهرت سیمنون بیشتر برای 75رمان و 28 داستان کوتاهی است که کمیسر مگره قهرمان آنهاست. او در 1930 این شخصیت معروف را که شهرتی مانند شرلوک هلمز و میسو پوآرو داشت برای نخستین بار در یک مجله کارآگاهی معرفی کرد.
همین دو هفته پیش بود. در اولین شب سال جدید میلادی، تک قسمت ویژه سریال شرلوک به نام «شرلوک: عروس منفور» (Sherlock: The Abominable Bride) همزمان در انگلستان و آمریکا روی آنتن رفت و تنها در انگلستان با جذب تقریبا 8.4 میلیون نفر مخاطب رکوردی بی نظیر خلق کرد...
«احتیاج به یه نوشیدنی داشتم، احتیاج داشتم به یه عامله بیمه عمر، به تعطیلات، احتیاج داشتم یه خونه داشته باشم بیرون از شهر. چیزی که داشتم اما یه کلاه بود، یه کت و یه اسلحه. پوشیدمشون و از اتاق زدم بیرون.» کسی که با این خلق و خود از اتاق بیرون می زند «فیلیپ مارلو» است؛ کارآگاهی خصوصی که ریموند چندلر آفرید و ماجراهایش را در هفت رمانی که نوشت برایمان تعریف کرد.
هر چند در کشور ما چنین نظرسنجی ای انجام نشده اما دور از ذهن نیست که در ایران نیز نتیجه مشابهی به دست آید.در سال ۱۸۴۶ بود که «سرآرتور کانن دویل» هلمز را در شماره ۲۲ خیابان بیکر در شهر لندن آفرید. نخستین کارآگاه خصوصی که مشتریانی از تمام اقشار جامعه به سراغ اش می رفتند و او سرنخ مشکلات شان را به شیوه خاص و منحصر به فرد خودش می یافت.
مشهورترین زیر ژانرِ داستانهای جنایی مابین جنگهای جهانی اول و دوم، سه نوع برچسب داشت: کلاسیک، عصر طلایی، سرنخ و معما. استفان نایت روزنامه نگار و نویسنده رمانهای پلیسی، در توصیف این نوع ادبی میگوید: رمانهای معمایی عصر طلایی، برای خوانندگان آن دوران، ترکیب بسیار پیچیدهای بودند از لذت و نگرانی و همچنین آزمون و خطا. البته جامعه اهل مطالعه رمانهای کلاسیک کم نیست و هنوز هم دنباله روهای فراوانی دارد.
جیمز ام. کین خالق داستانهایی است که ما بیشتر آنها را در قالب فیلمهای بهیادماندنی به خاطر داریم، فیلمهایی مانند «غرامت مضاعف» و «پستچی همیشه دوبار در میزند» که امروزه جزیی از حافظه جمعی جهان ما شدهاند. «پستچی همیشه دوبار در میزند» در 1934 به چاپ رسید
ریشههای فیلم نوآر و نئونوآر را در ادبیات هاردبویل، اکسپرسیونیسم، درامهای رادیویی، فیلمهای وحشت آمریکایی و سینمای فرانسه دهه 1930 جستوجو میکنند. ادبیات هاردبویل از این جهت اهمیت دارد که الگوهای روانی، درونمایههای اصلی و سبک کلامی نوآرها را تعیین میکند.
جیمز ام. کین که بیشتر برای خلق آثاری همچون و «میلدرد پیرس» شناخته میشود، در مریلند در سال ۱۸۹۲ چشم به جهان گشود. بعد از خدمت در ارتش و اشتیاق خواندهشدن همانند مادرش، سالهای زیادی را به عنوان خبرنگار و روزنامهنگار در بالتیمور و نیویورک گذراند. هنگامی که داستان «پستچی همیشه دوبار در میزند» در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید
آگاتا کریستی در سال 1926 رمان «قتل راجر اکروید» را منتشر کرد. در این رمان پلیسی، دکتر شپارد خواهری به نام کارولین دارد. نامبرده از هرکول پوآرو که در همسایگی اش اقامت دارد، می خواهد که به او اجازه دهد به سهم خودش به تحقیق بپردازد. او را دختری سالمند و کنجکاو می یابیم که می خواهد به همه جا سر بکشد و در همه امور نظر بدهد.
درباره سریال «والاندر» که داستان هایش در سوئد ظاهرا آرام می گذرد و هر قسمتش روایتگر ماجرای جنایی جذابی است که می تواند مخاطبان بسیاری را پای سریال بنشاند. اسم نویسندگان، به متن رجوع شود: درباره سریال «والاندر» که داستان هایش در سوئد ظاهرا آرام می گذرد و هر قسمتش روایتگر ماجرای جنایی جذابی است که می تواند مخاطبان بسیاری را پای سریال بنشاند.
خانه قانونزده که اقتباسی از رمان چارلز دیکنز اگرچه رگههایی از دیوید کاپرفیلد و آرزوهای بزرگ را دارد اما ویژگی بارز آن ساختار معماگونه و پلیسی آن است که به این مناسبت در نوشتار زیر نگاهی به این ویژگی در داستانهای این نویسنده بزرگ انگلیسی داشتهایم.
بیلی وایلدر، کارگردان بزرگ سینمای کلاسیک، میگوید از میان کسانی که در دوران فعالیتِ خود با آنها همکاری داشته، دو نفر بودهاند که مدام دیگران در مورد آنها کنجکاوی کردهاند: مرلین مونرو و ریموند چندلر.
جیمز ام کِین نویسندهی برجستهی مکتب هاردبویلد و از پیشکامان این سبک در ادبات پلیسی و جنایی[ خالق رمان شاخصِ پستچی همیشه دوبار زنگ میزند] میگوید هنگام نوشتن این آثار دربارهی هاردبویلد هیچ نمیدانسته!… تعجب نکنید، کم نیستند جنایینویسانِ دیگری که چنین شرایطی داشتهاند.کسانی که از نگاه صاحب نظران بهترین نمونه ها را در سبک هارد بویلد نوشته اند، بی اینکه بر اساس شناختی از پیش مشخص این آثار را خلق کرئه باشند.
در مورد هاردبویلد (Hard-boiled) اطلاعات زیادی میان آثار و مقالات ادبی فارسی موجود نیست. عده ای از منتقدان آن را ژانر، ساب ژانر، سبک، استایل و یا مضمون و محتوا می دانند. وقتی به منابع غربی مراجعه می کنیم، همه نوع تعریفی خوانده می شود مانند ژانر هاربویلد، پلیس هاردبویلد، داستان هاردبویلد و الی آخر.
اولين مساله رو در روي کسي که در مورد داستان جنايي قلم مي زند اين است که حدود مضمون مورد بررسي اش را علامت گذاري کند. مورخان قصه کارآگاهي بر اين نکته پافشاري مي کنند که اين نوع قصه فرم ادبي يکه يي است که مجزا از قصه جنايي يا معمايي است و نبايد با رمان پليسي يکي گرفته شود و در ضمن مشخصاً از انواع داستان هاي ماجرايي يا تريلر نيز جدا است.
چهار سال پیش براساس نظرسنجی بزرگ انجمن نویسندگان آثار جنایی آمریکا (CWA)، «آگاتا کریستی»، نویسنده معروف رمانهای «هرکول پوآرو» که لقب «ملکه جنایت» را یدک میکشد، برترین نویسنده جنایی تاریخ ادبیات نام گرفت.
امروز ۲۲ مه و صد و پنجاه و هشتمین سال تولد سر آرتور کانن دویل خالق شخصیت داستانی شرلوک هولمز است که تا به حال اقتباسهای تصویری و تلویزیونی زیادی از داستانهای این شخصیت تولید شده است.
سال 1944 ادموند ويلسون، نويسنده و منتقد ادبي در مجله نيويوركر مقالهاي با عنوان «چرا مردم داستانهاي كارآگاهي ميخوانند؟» منتشر شد. ويلسون كه در آن زمان براي پوشش بمباران متفقين بر فراز آسمان آلمان عازم سفر بود،
آنچه می خوانید متن یک گفتگوی خواندنی و منحصر به فرد است، نه به دلیل محتوای آن که به واسطه حضور دو نام مطرح یکی آگاتا کریستی که شهرتی جهانی دارد و دیگری محمد علی سپانلو که شاعر و نویسنده نامدار ایرانی است. این گفتگو پنجاه سال پیش از این انجام شده آن هم در تهران که آگاتا کریستی به دلیل علایق همسرش به شرق قریب شش بر به ایران مسافرت کرده بود.
روایت است در سالهای پیش از انقلاب، آگاتا کریستی سفری به ایران کرد و در این بین وقتی نسخهی فارسی یکی از آثارش را برای او بردند. نا آشنایی نام کتاب باعث شد، از آنها بخواهد داستان کتاب را برایش تعریف کنند. او پس از شنیدن داستان کتاب، گفت: نویسنده ای که به این خوبی می نویسد، چرا رمانش را به اسم خودش منتشر نکرده؟!
پیدی جیمز را ملکه جنایت نامیدهاند؛ نویسندهای که بهعنوان یکی از محبوبترین نویسندگان رمانهای کارآگاهی، برخلاف بیشتر نویسندگان این ژانر، بیرون ازمحدوده خوانندگان و علاقهمندان این ژانر نیز احترام و اعتباری دارد.
داستان پلیسی بههزار و یک دلیل، به ندرت تبدیل به چنین کالایی میشود، آنهم کالایی سفارشی و تجویزی. این داستان همیشه درباره جنایت است. پس درباره فقدان یک عنصرِ اساسی در سیستمِ سعادت و تعالی اخلاقی است. جنایت که محرومیت و سرخوردگی یک فرد و در نتیجه محرومیت و سرخوردگی یک قوم و نژاد است قطعا بر مفاهیم جامعهشناختی زیادی دلالت دارد
ژانر «نوآر» در زبان فارسی به «ادبیات سیاه» مشهور است. «نوآر» که ریشه در زبان فرانسوی دارد و سیاهی معنی می دهد، صفت زیر ژانری جنایی قرار گرفته است که قهرمان داستانش لزوماً پلیس یا کارآگاه نیست بلکه می تواند قربانی، مظنون و یا حتی تبهکار باشد. هیچ کاراکتری خارج از داستان برای حل جنایت پیشقدم نمی شود. خشونت و مسائل جنسی در آن رواج دارد و گاه خود پلیس هم شخصیت فاسدی است.
در یکی از روزهای سال 1885 یا 1886، سر آرتور کانن دویل، پزشک جوان انگلیسی- که با نویسنده داستان پیتر پن کریکت بازی می کرد و نقش زیادی در تبدیل اسکی به یک ورزش مردمی داشت و علاقه اش به فوتبال و اتومبیلرانی زبانزد بود و البته آن قدر چاق بود که نتواند بجنگد اما مهارتش طوری بود که به عنوان پزشک کشتی راهی آفریقا شود- روی یک تکه کاغذ خم شد تا شروع به نوشتن داستانش کند.
همه رمانهایی که در ژانر نوآر یا «سیاه» نوشته میشوند، یک وجه مشترک دارند: به قول ونسان کولونا، قدرت آنها در بررسی بیرحمی، نشاندادن نهایت خشونت و منشاء شرّ است و بهگفته اوتو پنزلر، ادبیاتِ سیاه روایتی از دنیای ظالم و تاریک انسانهاییست که بدون رستگاری در منجلاب گناه غوطهورند؛ دنیایی که نجابت در آن کمیاب و بدون پاداش است.
یکی از منحصربه فردترین نویسندگان قرن بیستم بود، بیش از چهارصد کتاب نوشت، که نیمی از آنها رمانهایی بازاری بودند که بااستفاده از شانزده نام مستعار نوشته بود. اما جدا از این آثار که عمدتا در دوران جوانی او، زمانی که در پی تثبیت موقعیت مالی خود بود، نوشته شدند. او داستانهایی پلیسی و جنایی نوشت که برخلاف انتظار شهرتی جهانی برایش به همراه آورد.
امروزه رمان های جنایی در زمره محبوب ترین ژانرهای ادبی جهان به حساب می آیند. با مراجعه به سایت های بزرگ فروش کتاب، با یک جستجوی ساده، شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که از هر پنج کتابی که به انگلیسی منتشر می شود، یکی به ژانر جنایی و زیر مجموعه هایش تعلق دارد. تعدادشان آنقدر فراوان است که غیرممکن خواهد بود، یک نفر بتواند همه این داستان ها را بخواند.
دشیل همت یکی از آن شخصیت های قابل ستایش در تاریخ ادبیات پلیسی و جنایی است، هم به خاطر سهم انکار ناپذیرش در اعتلای آن و پذیرش اینکه داستان پلیسی فی نفسه اثری پیش پا افتاده نیست و می تواند داستانی با جنبه های قوی ادبی باشد، هم از آن رو که ریموند چندلر او پیشکسوت خود می دانست و از این منظر می ستود و مهمتر از همه این ها بلکه به خاطر اعتقادی که به مرام و منزلت انسانی داشت و با شخصیتی استوار پای اعتقاداتش ایستاد
شاید برخی از ما آنقدر به رمان پلیسی علاقه داشته باشیم که برایمان چیزی به اسم رمان پلیسی بد وجود نداشته باشد؛ اما هیچ یک از ما نمی توانیم رمانهای پلیسیای پیدا کنیم که بهتر از آثار ریموند چندلر نوشته شده باشند. حتی اگر فرض کنیم که شما اصلا رمانهای چندلر را نخوانده و با شخصیت فیلیپ مارلو آشنا نباشید، اما مارلو آنچنان سایه ای بر رمانهای پلیسی انداخته که خیلی راحت او و دنیایی که در آن حضور دارد را تشخیص خواهید داد.
ریموند چندلر در مقالهای که سال 1977 در شماره بهار و تابستان نشریه «Antaeus» منتشر کرد، 12 نکته کلیدی برای نوشتن داستان معمایی و 13 متمم بر آن را برشمرد. او در این نوشته یادآوری میکند که با داستان معمایی باید مثل دیگر انواع ادبیات برخورد کرد و آن را به عنوان ادبیات درجه دو نگاه نکرد. از طرفی او وظیفه داستان معمایی میداند که به خواننده اهمیت بدهد و برایش ارزش قایل باشد.
رمانهاي ژاپني در طول اين سالها به مدد جذابيتها و سادگيهاي معمول در كار رماننويسان ژاپني بين مخاطبان ايراني محبوبيت زيادي پيدا كردهاند؛ محبوبيتي كه بخش عمدهاي از آن با ترجمههايي از نسخه انگليسي يا فرانسه اين رمان توسط مترجمان ايراني به فارسي حاصل شده
استانلی لین چند سال پیش از این نوشت: « قصه کوتاه پلیسی قصه کوتاهی است که به نحوی را جنایت سروکار پیدا میکند.» این تعریف کوتاه و ساده شامل انواع قصههای کوتاه پلیسی از« پو» تا امروز میشود. شرح جنایتی را از روزنامه بردارید، دو شخصیت متقابل برایش درنظر بگیرید و چند صفحه گفتگوی تک جملهای به طریقه داشیل همت بنویسید.
هرچند در سالهای اخیرخلاء شدید متون تاریخی و تحلیلی درباره ادبیات پلیسی وجنایی، تا اندازهای مرتفع شده اما باید گفت که در میان معدود کتابهای منتشر شده در این زمینه نیز هنوز اثر جامع و کاملی که از جنبه های مختلف به این ژانر پرداخته باشد دیده نمی شود.
من برای پول می نویسم! این جوابی بود که اسپلین صادقانه وقتی از او درباره دلایل داستان نویسی اش پرسیدند جواب داد. آثارش را به سرعت می نوشت اما ذهن حادثه پردازش از آنها آثاری جذاب می ساخت که خوانندگان با علاقه منتظر انتشارشان بودند.
همانطور که گراهام گرین در مقدمه ی "داستان های کوتاه منتخب" 1 خود مینویسد پاتریشیا های اسمیت رمان نویس آمریکایی دنیایی از بدگمانی و وهم محیطی غیر منطقی و خیالی می آفریند که خیلی بهتر از ادبیات واقع گرایانه 2 وارد نگرانی های فرهنگی و فردی مان میشود. های اسمیت با مهارتی زبانزد و نثری شیوا در ادبیات خالق سبک انسان گریزی و قتل های مرموز بود که هنوز هم روی دست آثارش نوشته نشده است.
تورنتو- یک ساعت بعد از پیاده شدن از هواپیما از مبدا زوریخ و دقایقی بعد از دوشی هول هولکی در هتل، پاتریشیا های اسمیت 66 ساله، با لباسی راحت و کفشی بدون پاشنه برای انجام مصاحبهآمد. نویسنده ی "غریبه ها در قطار"، سری رمان های "ریپلی" و دیگر رمان های کلاسیک جنایی، با دقت خاصی خود را معرفی کرد.
من تنها مى توانم به تشابهى ناچيز میان عقیده ام و این نظر بيانديشم و آن اين است كه ذهن خيال پرداز نويسنده بسيار سيال است؛ او بايد همه مسائل اخلاقى زندگی خويش را فراموش كند؛ بخصوص اگر درباره جنايتكارها مى نويسد. او بايد احساس كند هر چيزى امكان پذير است
عباس آگاهی مترجم پرکار و توایی است که در چند سال اخیر آثار گوناگونی از ادبیات پلیسی جنایی را به فارسی برگردانده که در مجموعه نقاب انتشارات جهان کتاب منتشر شده است
براي خواندن رمان «انجمن اخوت ناقصالعضوها» بايد متوجه اهداف اونسن بود. يكي از اهدافش چنين است كه متوجه شويد اونسن نميخواهد ـ يا نميتواند ـ آن حقيقتي را كه درون خود دارد نشانمان دهد، در ازاي آن، او از تكنيكهاي دوقلوي ترس و هولزدگي استفاده ميكند
برایان اِوِنسن (متولد 1966، امریکا) با شاهکارش «زبان آلتمن» جایگاه خود را در ادبیات امریکا و سپس جهان تثبیت کرد و بعدها با «انجمن اخوت ناقص العضوها» که نخستن اثری است که از وی به فارسی ترجمه شده، بار دیگر خود را به صف نخست داستان نویسان جهان نزدیک کرد: رمانی متشکل از دو داستان بلند: «انجمن اخوت ناقص العضوها» و «آخرین روزها».
یاکوب آرژونی رمان «تولدت مبارک، آقا کمال!» را در بیست و یکی دوسالگی نوشته بنابراین میتوان استفاده از قواعد و الگوهای آشنا را نوعی انتخاب آگاهانه برای تضمین سروشکل داستان فرض کرد. او اگرچه از این الگوهای امتحان پس داده استفاده کرده، اما نه بهصورت تقلیدی و فارغ از قریحه
رمان «مگره و زن بلندبالا» که در قالب کتابهای پلیسی نقاب چاپ شد، از جمله رمانهای خوب مربوط به سربازرس مگره است که در فصلی از آن، روایت یک بازجویی جذاب مانند مسابقه بوکس و زدوخورد آن بیان میشود.
ژرژ سيمنون خوب است و مسلماً ميشود دربارهاش خيلي گفت و نوشت. نويسندهاي كه بيش از 200 رمان نوشته و بيش از نيمميليارد نسخه كتاب فروخته. اما سيمنون در حوزه ادبيات آلماني زبان جا نميگيرد و لاجرم جسارت نميكنم از خودم مطلبي دربارهاش بنويسم.
ژرژ سيمنون، نويسنده داستانهاي پليسي و خالق شخصيت به يادماندني مگره، در سال ۱۹۲۸ زماني که براي روزنامه پاريس سوار کار ميکرد به يک ماموريت دريايي فرستاده شد و در جريان همان سفر طعم دلنشين سفر دريايي به دلش نشست
او را از پرکارترین نویسندگان قرن بیستم لقب دادهاند، چهار صبح از خواب بیدار میشد، نوشتن را آغاز میکرد و تا ظهر دستکم ۶۰ صفحه مینوشت. نخستین رمانش را در سال ۱۹۱۹ نوشت و دو سال بعد با نام مستعار جی.سیم منتشر کرد،
«سين مثل سودابه» رماني است نوشته کاوه ميرعباسي که اخيرا از طرف نشر افق منتشر شده است؛ اين رمان، يک رمان پليسي- معمايي است با کارآگاهي به نام فردوس قاسمي که شخصيتش الهام گرفته از فيليپ مارلو، کارآگاه رمان هاي ريموند چندلر، است. البته به گفته ميرعباسي، سين مثل سودابه بخش اول يک هفتگانه است
روایت است وقتی فردریک دار نخستین داستان پلیسی و جناییاش را برای ناشران برد، آنها این رمان را رد کردند، با این بهانه که: این چه جور داستان جنایی و پلیسی ست که در آن پلیس حضور ندارد! اما اندک زمانی بعد، این قسم آثار پلیسی و جنایی بخشی در خور توجه و ستایش را در اینگونه از رمان به خود اختصاص داد.