هانس ماگنوس انسنسبرگر، که برخی از آثارش از جمله تعدادی از مقالههایش در کتاب «در ستایش بیسوادی» با ترجمه محمود حدادی به فارسی منتشر شده، در یکی از مقالههایش با عنوان «صنعتیکردن ذهن» که در سال 1962 منتشر شده از اصطلاح «صنعت ذهن» در تشریح و توصیف نظام اجتماعی معاصر در جهان سرمایهداری استفاده میکند
سابینه فوندیرکه در کتابی با عنوان «مبارزه علیه وضع موجود» که مدتی پیش با ترجمه محمد قائد در نشر نو منتشر شد، با اشاره به این دو تعریف از فرهنگ و نیز مفهوم هژمونی یا تسلط که ریشه در «یادداشتهای زندان» گرامشی دارد، تحلیلی از جنبشهای دانشجویی در دهه 60 و نیز جنبشهای جدید اجتماعی در دهههای 1970 و 80 ارائه داده است
«بچه رُزمري» نوشته آيرا لوين چندي پيش با ترجمه محمد قائد در نشر كلاغ منتشر شد و در فاصلهاي كمتر از يك سال، در پاييز امسال به چاپ دوم رسيد. اين رمانِ خواندني بهخاطر اقتباس رومن پولانسكي از آن نيز شهرت دارد و حتا شهرتِ اين اقتباس حتي از خود رمان لوين نيز بيشتر است. اما ترجمه فارسي آن بهقلمِ محمد قائد: همين كه نام قائد بهعنوان «مترجم» بر كتابي بيايد، اهلِ كتاب را كنجكاو خواهد كرد كه چه چيز او را كه بيشتر متنهاي تاريخي ترجمه كرده است، به ترجمه رمان كشانده است.
کتاب سیمای نجیب یک آنارشیست از دو جنبه اثری است مهم و خواندنی، نخست اینکه کتابی است درباره چهره ای محبوب، و مظلوم که به واسطه مناقشات سیاسی روزگار خود نا جوانمردانه قربانی شد چندین خصوصیت شخصی و تاریخی سیمای میرزاده عشقی را از دیگر کسانی که در رده او بودند و به سرنوشتی کم و بیش شبیه او گرفتار آمدند متمایز می کند
از تألیفات محمد قائد پس از سالها، کتاب «عشقی: سیمای نجیب یک آنارشیست» بازنشر شد و در حوزه ترجمه نیز چند ماه پیش «بچه رزمریِ» آیرا لوین منتشر شد. «عشقی» نخستین بار در سال ٧٧ چاپ شد و بعد از آن هم تنها دو بار امکانِ تجدیدچاپ پیدا کرد
«رُزمری و گایوودهاوس قراردادی برای یک آپارتمان پنجاتاقه در خانهای سفید با اضلاع منظم هندسی در خیابان پنجم امضا کرده بودند که از زنی بهنام خانم کورتِز خبر رسید آپارتمانی چهاراتاقه در ساختمان برمفورد خالی شده است.
تاریخ شفاهی البته اختراع ما نیست. تازگی هم ندارد. و آرشیو خاطرات متفرقه چیز بدی نیست. آدمهایی ممکن است بخشی از حرفشان شنیدنی باشد و قادر به نوشتن نباشند. اما توسل تاریخدان و اقتصاددان و نظریهپرداز و پرُفسور به رجزخوانی و وعظ و خطابه و مصاحبهٔ تند و تیز از نوع بهاصطلاح بتشکنانه، آن هم چند بار در سال، منطقی به نظر نمیرسد. شاید تأثیر دخالت اهل وعظ در تمام شئون زندگی فرد و امور جامعه و جهان باشد.
محمد قائد، نویسنده و روزنامهنگار، سال گذشته و در آستانه سالگرد ۲۸ مرداد در مطلبی با نام «شش دهه پس از شالاپّ بزرگ» به نقد برخی پندارهای رایج در مورد ملی شدن صنعت نفت و محمد مصدق پرداخته بود. یک سال بعد وی به بهانه برخی نقدها به مطلب سال گذشتهاش متن جدیدی را منتشر کردهاست. وی در این متن ۲۸ مرداد را مسالهای کماکان امروزی میداند و درباره چرایی و چگونگی این ارتباط سخن میگوید.