تازهترین کتاب گلی ترقی مجموعهداستانی است با عنوان «دیوهای خوشپوش» که شش داستان کوتاه را دربر گرفته است. ویژگیها و مؤلفههای اصلی داستاننویسی ترقی در داستانهای این کتاب نیز دیده میشود. برای اغلب آدمهای این قصهها، سعادت و خوشبختی جایی در گذشتهشان خوابیده که اکنون دستنیافتنی به نظر میرسد.
تهرانِ ادبی، تهرانی است که در شعر و داستانهای معاصر فارسی دو وجه دارد: یک رویش را در شعرهای محمدعلی سپانلو خواندهایم که با گذشته نزدیک و دور تهران در پیوند است. از همین رو است که او را «شاعر تهران» مینامند.
گلی ترقی (متولد ۱۳۱۸-تهران) یکی از معدود نویسندههای مهاجر ایرانی است که هیچوقت پیوند خود را با زبان مادری و سرزمین پدری قطع نکرد. پس از سالها زندگی در فرانسه، البته میتوان اینطور گفت که او سالها است دو زندگی دارد: زندگی در پاریس و زندگی در تهران.
این مطلب مروری است بر تاریخچه نویسندگی زنان در ایران که در طول چند دهه توانسته اند موقعیت خود را در عرصه ادبیات ایران، به جایگاه تثبیت شده ای برسانند. آنان در حوزه داستان به خصوص ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان، رمان، نمایشنامه و فیلمنامه آثار پرباری را ارائه داده اند که به رقابت با آثار مردان می پردازد.
گلی ترقی (متولد ۱۳۱۸- تهران) بدون شک بزرگترین نویسنده زن زنده امروز ایران است. تقریبا نیمقرن از عمر حرفهای قصهگوییاش میگذرد و هنوز هم آنطور که خودش میگوید در پی همان «اولین و احتمالا بهترین» قصه زندگیاش است که وقتی کودکی بیش نبود روی پیراهنش با دوات پدرش نوشته بود. «فکر میکنم هرچه مینویسم برای پیداکردن آن اولین و بهترین و کاملترین قصه است.
گلي ترقي، نويسنده مطرح و صاحب سبك معاصر در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنيا آمد، پدرش لطفالله ترقي مدير مجله ترقي بود. در محله شميران به مدرسه رفت و سپس دوره دبيرستان را در انوشيروان دادگر گذراند. در ۱۹۵۴ پس از به پايان رساندن سيكل اول دبيرستان به امريكا رفت. شش سال در امريكا زندگي كرد و در رشته فلسفه فارغالتحصيل ش
گذرگاه تاریخ، فلسفه تاریخ و کلماتی مشابه تنها درک ما را از تاریخ دشوار میسازند، شاید تاریخ همانی است که رولان بارت میگوید: آنگاه که به تصویر مادرم نگاه میکنم، زمانی که پیش از من زنده بود و من میتوانستم در پناهش خود را بیابم. همین نگاه را گلی ترقی در داستانهایش پی میگیرد