رفتن به محتوا رفتن به فوتر

داستان آدینه (۴): «قرعه آخر» اثر منوچهر شفیانی

5 نظر

  • بیژن سهونی بختیار
    ارسال شده 10 نوامبر 2010 در 12:46 ق.ظ

    با سلام
    امید که هماره درامتداد راهی که برگزیده اید پیروزوکامیاب باشید .
    اما بعد، این یک دیدگاه نیست بلکه تصحیح مطالبی ست که درزندگینامه مختصر زنده یاد منوچهرشفیانی آورده شده است، البته با ذکر این نکته که واقعا از زندگینامه مختصر ایشان که بگذریم، درمورد بقیه مطلب و عزمتان واقعا گل کاشته اید .
    اینجانب که از دوستان زنده یاد بوده و افتخارشاگردی وی را داشته ام بدینسان زندگینامه ایشان راتصحیح نموده وخواهشمنداست بامراجعه به افراد و اسناد خصوصا اسناد موجود در خانواده ایشان، این اشکال را تصحیح فرمایید .
    منوچهرشفیانی زادگاهش خاک پاک مسجدسلیمان بود، یعنی پایتخت فرهنگی سیاسی ایل بختیاری و پایتخت نفتی خاورمیانه او پس از پایان دوره سپاه دانش مدتی به آلمان مسافرت کرد تا درس را تکمیل کند در همان زمان بود که خاطره اش در کاخ جوانان کلن را دستمایه داستان آهنگی بنام ابدیت کرد .با وجود مخالفتهای شدید خانواده اش با وی که به دلیل مواضع سیاسی او از حضورش در تهران بیم داشتند به تهران آمد. با وجود اینکه از سالها قبل مطالبش در نشریات پایتخت منتشر می شد، ورودش به پایتخت با استقبال نشریات و روزنامه های ادبی طراز اول کشور قرار گرفت و به وی پیشنهادهای زیادی شد از میان آنان دعوت خوشه را پذیرفت، قبل از شاملو او مدتی سردبیر خوشه بود و در همان زمان فردوسی هرهفته مطلبی از او داشت بعد سردبیر ترقی شد و…..
    منوچهرشفیانی به جز مجموعه معامله چی ها یا قرعه آخر داستانهای زیادی در مجلات آنزمان داشت که با وجود سن کمش، بعضی دوستان نظیر شاملو او را شایسته کاندیداتور نوبل ادبیات در چندسال آینده دانسته بودند و نقل به مضمون شاملو او را حیثیت ادبیات ایران نامیده بود.
    درباره او خیلی سرسری اظهارنظرکرده اید برادر!

    و کوتاه سخن، این سخن مرید میرقائد است که در شعر بلندی او را سرو تبرخورده چاربیشه نامیده بود.
    با تشکر

    • omidi
      ارسال شده 26 نوامبر 2010 در 2:23 ق.ظ

      دوست عزیز، ممنون از توصیحاتی که ارسال کردید
      آن بیوگرافی مختصر، نه از سر نقد بود و نه حتی بررسی سرسری! صرفا برای آشنایی آنانی بود که احتمال داشت با نام این نویسنده آشنایی نداشته باشند.
      منبع ما هم تمام آن اطلاعاتی بود که به صورت مکتوب در دسترس ما قرار داشت وگرنه دسترسی به نزدیکان نویسندهای که قریب به چهار دهه قبل در گذشته، برای تهییه یک بیو گرافی، کمی دشوار به نظر می رسد۱
      البته در مورد اطلاعاتی که شما دادهای، همچون سردبیری مجله خوشه و ترقی برای نخستین بار است که ما این را می شنویم و دور از احتمال هم نیست… اما در مورد سطح داستانهای او که در حد کاندیدای نوبل شدن بوده، گفته جنابعالی منتفی ست، چون به هرحال همین مجموعه داستان که در بر دارنده بهترین داستانهای اوست، کم و کیف کار این نویسنده را نشان می دهد. و با تمام احترامی که برای شاملو قائلیم، اگر به یقین چنین نسبتی به او داده بود نیز، نمی توانستیم قولش را زیاد جدی بگیریم. شفیانی نویسنده با قریحه ای به نظر می رسید که متاسفانه مجال به فعلیت رسیدن توانایی های بالقوه او پیش نیامد. به فرض اینکه شاملو هم چنین حرفی زده باشد، آن را تنها نوعی ادای دین می توان محسوب کرد به دوستی که به طور ناگهانی، پیش چشم آنها در گذشت. این ماجرا طولانی ست که مجال پرداختن به آن این جا نیست….

  • رضا اهوازی
    ارسال شده 27 آگوست 2011 در 2:40 ق.ظ

    جناب آقای امیدی
    سلام
    آقای سهونی مطلبی را از شاملو نقل کرده بودند که نظر وی را منعکس نموده بود که گفته بود اگر شفیانی را ازدست نمیدادیم در آینده توجه بفرمایید در آینده شانس خوبی برای نوبل ادبیات داشت حالا شما مطلب را درست نخوانده فورا نظرشاملو را رد کردید، ولی اگر درراستای تایید نظرخودتان بود تایید میکردید .
    …………………………….
    مد و مه:
    دوست عزیز شکی نیست که شاملو شاعر بزرگی بود اما این دلیل نمیشود که مانظراتش را در حوزه های مختلف (واقعا هم در بسیاری حوزه اعلام نظر کرده) در بست به عنوان وحی منزل بپذیریم. قصه های شفیانی موجودند، آثاری که بعید به نظر می رسد کسی بتواند بیطرفانه به آن نگاه کند و نویسنده را (گیرم در آینده) در حد نوبل ارزیابی کند. به نظر شاملو هم متاثر از شرایط و به دلیل درگذشت شفیانی این حرف را مطرح کرده، غیر از این هم باشد نمیتوان آن را زیاد جدی گرفت. از قضا لااقل در طول همه این سالها ما هیچ چهره ادبی (منهای هدایت که آن هم شرایط ویژه ای داشت) جز خود شاملو نداشته ایم که بگوییم در حد و اندازه نوبل بوده باشد.

  • aghaghy
    ارسال شده 4 مارس 2013 در 3:06 ب.ظ

    درودبرشما ومنوچهر شفیانی.اولی به خاطر ذوق شما ودومی به خاطر نگارش این داستان

  • تبریزی
    ارسال شده 29 آوریل 2014 در 1:46 ب.ظ

    یاد منوچهر شفیانی گرامی باد

ارسال نظر

0.0/5