رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

بایگانی ماهانه: مارس 2012

رمان پلیسی چگونه رمانی‎ست!

متن زیر نوشته کوتاهی‎ست در تعریف رمان پلیسی، به شکلی کلی‎نگرانه و فرهنگنامه‎ای، از این منظر که نوع پلیسی جنایی به عنوان یکی از گونه‎های رمان‎نویسی دارای چه ویژگی‎هایی‎ست. در ادامه نیز یادداشت کوتاهی خواهید خواند درباره رمان سیاه که در واقع نوع دگرگون شده رمان پلیسی‎ست، و از نیمه نخست قرن بیستم توسط نویسندگان…

ادامه مطلب

تبارشناسی ادبیات جنایی؛ صفحه‎ی اول پرونده جنایت

اغلب منتقدان بر این باورند که پدر رمان کارآگاهی  «ادگارآلن پو»‎ست. اما ادبیات جنایی‎که داستان های کاراگاهی پو هم زیرمجموعه‎‎ی آن قرار می‎گیرند،  قدمتی‎ طولانی‎تر دارند. برای فهم رویکردهای  معاصر به جنایت و روایات جنایی ضروری است که مروری داشته‎ باشیم گذرا به خاستگاه اصلی این ژانر. دروتی ال سایرس نویسنده آثار جنایی و خالق…

ادامه مطلب

پرونده ادبیات پلیسی و جنایی در «مد و مه»

جرم و جنایت از روز نخست با زندگی نوع بشر عجین بوده، از همان هنگام که آدمیزاد پا بر روی این کره خاکی نهاد، قابیل از سر حسادت و یا رقابت برادرش هابیل را کشت و بعد سعی در پنهان کردن رد جنایت خود کرد، از همین رو تعجب‎آور نیست اگر تبار ادبیات جنایی و…

ادامه مطلب

سیمین دانشور به روایت سیمین دانشور

اولین اثرم یک مجموعه‌ی داستان بود، زیر عنوان «آتش خاموش» که در سال 1327  منشتر گردید. داستان‌های آن مجموعه خام؛ ناپخته و فاقد جهان‌بینی فلسفی و دید اجتماعی بود، چرا که فاقد تجربه‌ی کافی در این فن بودم. مجموعه «شهری چون بهشت» یادگاری است از دوران سیاه اختناق و نموداری است از اجتماعی که در…

ادامه مطلب

سیمین دانشور؛ شاهد راستگوی زمانه

بگیر ترمه نقره دوز یا اطلس نوك سوزنی جابلقا، دوخته بودنش برای سربخاری شاه نشین حضرتی، می گی نه برای پاانداز قدوم مبارك ملوكانه، طاووس وار. كه تازه وقت پیری زینت دیوار سفیر سفراست؛ به ناز و تبختر. شازده چه می دانستند این طاووسك را چطوری بزرگ كردیم. ایشان كه از احوال اندرونی باخبر نبودند،…

ادامه مطلب

«پرواز» داستان کوتاهی از «ایرج پزشک‎نیا»

تنها 32سال عمر کرد (1342-1310)، در بیست سالگی داستان‎نویسی را آغاز کرد و در بیست و پنج سالگی اولین و آخرین کتابش مجموعه داستان «خرگوش‎ها» (1335) را منتشر کرد. این مجموعه داستان و آثار پراکنده‎ای که در نشریات منتشر می‎کرد، از او سیمای نویسنده‎ای مستعد و آینده‎دار را در دهه‎ی سی  و اوایل دهه‎ی چهل…

ادامه مطلب

شب نشینی باشکوه در «گراندهتل»

جمع شدن نویسندگان و شعرا در روزهای پایانی سال (اسفند ماه) رفته رفته دارد یک سنت می‎شود، سنتی حسنه(!) که پایه‎گذار و متولی‎اش فرزاد حسنی اهالی ادبیات است (اینطور نوشتم که یا آن یکی فرزاد حسنی که مجری تلوزیون است، اشتباه نشود) سال پیش در همین ایام بودکه تماس گرفت برای همین برنامه که قرار…

ادامه مطلب

گفتگوی «تهران امروز» با حمیدرضا امیدی سرور، نویسنده رمان «از پائولو کوئلیو متنفرم!»

عزت الله انتظامی مرا برد به لاله‎زار قدیم. ماجرا از این قرار بود که در یک گفت‌وگویی که با انتظامی داشتم، قرار شد از اول لاله‎زار شروع کنیم و بیاییم تا بالا و انتظامی هم به تدریج درباره یک به یک تئاترها و سینماها حرف بزند، به میانه لاله‎زار که رسیدیم چشم‌های هردوی ما خیس…

ادامه مطلب

«مد و مه» در سالی که پیش روست…

پیش از اینکه اینترنت و فضای مجازی اینگونه همه گیرشود و امکانات ارتباطی بسیاری را در اختیار کاربران خود قرار دهد، اغلب مجلات صفحه‎ای داشتند با عنوان پاسخ به خوانندگان؛ در این صفحات، پاسخگو(اغلب سردبیر یا دبیرتحریریه نشریه و..)  به صورتی موجز و کوتاه به سوالاتی که از سوی خوانندگان مطرح می‎شد پاسخ می‎داد؛ سوالاتی…

ادامه مطلب

یک تک گویی – یک اجرا: «خیلی به تو فکر می کنم»

این تک گویى به عنوان جلوه‎اى از همبستگى با واسلاوهاول، براى اجرا در فستیوال تئاتر آوینیون در 21 جولاى 1982 نوشته شده. *** نویسنده وارد مى‎شود. پیراهن و شلوار به تن دارد. دسته‎اى نامه‎ی پستى به همراهش است. مى‎نشیند، نامه‎ها را یکى پس از دیگرى مرور مى‎کند؛ از یک مشت نامه، دو تاى مهّم…

ادامه مطلب

آنگاه که فدریکو گارسیا لورکا بر زمین افتاد

فدریکو گارسیا لورکا را در ایران بسیاری با ترجمه و همچنین دکلمه برخی از اشعارش توسط احمد شاملو می‎شناسند. به خصوص شعر معروف در ساعت پنج عصر او که در سایت «مد و مه» نیز آن را منتشر کرده‎ایم. لورکا به مرگی تلخ و جانگداز توسط فاشیست های اسپانیا در روزگار فرانکو کشته شد، چگونگی…

ادامه مطلب

«نوشتن و رئالیسم»؛ مقاله ای از برتولت برشت

اکنون مفهوم “رئالیسم” موردنظر ماست؛ مفهومی‎ قدیمی که توسط افراد بسیاری برای بیان مقاصد متعددی مورد استفاده قرار گرفته است و قبل از آن‎که ما آن را به کار بگیریم باید مفهوم فوق را از موارد نامربوط و اضافی پاک سازیم. این کار لازم است، زیرا وقتی فردی‎ مایملکی را به ارپا می‎برد ناگزیر باید…

ادامه مطلب

نامه‎ای از توماس مان؛ درباره‎ی گریز به زندگی

فرزندان عزیزم عزیزان من، خوب می‎دانید که کتابی باب میل من نگاشته‎اید و آگاه هستید که من آنانی را که می‎کوشیدند مرا از نویسندگان تبعید شده‎ی آلمان جدا کنند و از جمله‎ی تبعیدشدگان به شمار نیاورند، با شکست مواجه ساخته‎ام و هرچند سالها گذشته است، پیوسته‎ کوشیده‎ام خود را از جمله‎ی آنان به شمار آورم.…

ادامه مطلب

همیشه جای نقد صریح و بی تعارف خالی بوده!

حمید رضا امیدی سرور: جلسه بسیار خوبی بود، همانطور که پیش‎بینی می‎کردم، ممنونم که خانم زرلکی و خانم علیزاده برای این جلسه وقت گذاشتند و خوشحالم که بی‎تعارف و صریح  هم نقد کردند، نقدی که جای آن در این سالها همواره خالی بوده تا آثار ادبی را به چالش کشیده و عیار واقعی اثر،…

ادامه مطلب

«ابر بارانش گرفته» داستانی از شمیم بهار

ابر بارانش گرفته شمیم بهار سلام – گیتی دیروز که جمعه بود برگشت ولی خدا کند این کاغذ زودتر به دستت برسد چون قرار بوده دوازده روزی در یونان بماند که توی یکی از این جزایر الان هر چه فکر می‎کنم اسمش یادم نمی‎آید خلاصه استراحت کند و مثلاً بگردد یعنی حق دارد چون…

ادامه مطلب

داستانی از کاظم تینا تهرانی: «پدر و پسر و آینه»

این داستان کوتاه در میانه‎ی دهه چهل در مجله‎ی (یا به عبارت درست تر جُنگ) آرش منتشر شده. در میانه‎ی دهه پنجاه کاظم تینا با جمع آوری داستانهای پراکنده خود در نشریات و جنگ های گوناگون، مجموعه داستان « شرف و هبوط و وبال» (1355) را منتشر کرد که این داستان در این کتاب نیز…

ادامه مطلب