رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

آرشیو روزانه: 4 فوریه 2012

پدرم عاشق نوشتن رمان بود!

پدرم می‎خواست نویسنده شود. یادم‎ نمی‎آید که هیچ وقت از توی این فکر بیرون‎ آمده باشد. بیشتر روزها، صبح زود، قبل‎ از این که کیفش را بردارد و برود سرکار، می‎رفت پشت میزش می‎نشست و می‎نوشت. من خیال می‎کنم نوشتن برای‎ او یک‎جور وسوسه بود و این وسوسه هم‎ مثل بیشتر وسوسه‎ها دست نیافتنی بود.…

ادامه مطلب